McEvily، فرایند ایجاد دانش را به دو فرایند بزرگ یعنی، تولید دانش و پیوسته كردن دانش تقسیم می كند.
McEvily با همكاری دیگر اعضای كنرسیوم بین المللی مدیریت دانش برای این نوع از مدیریت، چهارچوب فكری با نام "دوره عمر دانش" تعریف كرده كه در آن، علاوه بر نظریه نوناكا و ناكوچی (١٩٩٥) بر نكته مهم دیگری نیز تأكید شده است:
"دانش تنها پس از اینكه تولید شد، وجود دارد و بعد از آن میتوان آن را مهار، كدگذاری یا تسهیم نمود". بنابراین، "McEvily" فرایند ایجاد دانش را به دو فرایند بزرگ یعنی، تولید دانش و پیوسته كردن دانش تقسیم می كند:
• تولید دانش: فرایند خلق دانش، سازمانی جدید است كه به وسیله یادگیری گروهی، كسب دانش و اطلاعات و ارزیابی دانش انجام می گیرد؛ این فرایند، مترادف یادگیری سازمانی است.
• انسجام دانش: از طریق برخی فعالیت ها كه پخش و تسهیم دانش را تجویز می كنند، انجام می گیرد. این عمل كارهایی از قبیل پخش دانش (از طریق برنامه و غیره).
McEvily همچنین به دو موضوع "عرضه" و "تقاضا" نیز توجه دارد:
• سمت عرضه: عمل مدیریت دانشی است كه در هر صورت برای افزایش عرضه دانش موجود به همكاران یك شركت، طراحی میشود.
• سمت تقاضا: بر روی عرضه دانش موجود به عده ای از نیروی كار متمركز شده و سعی در افزایش ظرفیت آنان جهت تولید دارد، به این ترتیب، مأموریت مدیریت دانش، این است كه ظرفیت یك سازمان را جهت تقاضا برای دانش جدید بالا ببرد.
0 نظر